«جان رابى» دزد حرفه‌اى سابقه داری است که دوران بازنشستگی را سپری میکند. اما با رخ دادن یکسری سرقت های زنجیره‌ای به سبک سرقت های «جان رابى»، او تلاش میکند تا سارق یا سارقین را شناسایی کند…
برنده 1 بار برنده جایزه 1 بار برنده جایزه و 5 بار نامزد دریافت جایزه
مرد کوتوله ای (پیتر دینکلیج) که به تازگی تنها دوستش را از دست داده است، به نیو جرسی می رود تا در خلوت خودش زندگی کند. طولی نمی کشد که او با یک مرد هات داگ فروش پرحرف و یک زن که مشکلات خاص خودش را دارد، آشنا می شود...
برنده 1 BAFTA Award 29 بار برنده جایزه و 31 بار نامزد دریافت جایزه
یک زن جوان انگلیسی در بازگشت از سفر اروپایی با بانوی سالخورده و خوش مشربی آشنا میشود که پس از آن ناپدید میشود، بی آن که از خود نشانی بر جا بگذارد. سایر مسافران قطار نمی‌پذیرند که چنین شخصی وجود داشته‌است....
در یک شهر کوچک بعد از اینکه سمی مرموز منبع آب شهر را آلوده می کند ، ساکنان شهر با خوردن آب دچار جنون شده و بعد از مدتی می میرند. در این شرایط عده‌ای از ساکنان که هنوز آلوده نشده‌اند ، برای زنده ماندن می جنگند و…
هالی کندی زنی زیبا و باهوش با شوهر ایرلندی تبارش گری زندگی خوشی را می گذرانند. اما بیماری ناگهانی-تومور مغزی- گری سبب مرگش شده و هالی را تنها می گذارد. هالی افسرده و تنهاست و هیچ کس جز گری که او را بهتر از هر کسی می شناخته، قادر به کمک به وی نیست.
«سروان دوبي» (ويليامسن) پليس عصبي مزاج سن فرانسيسکو، «کارآگاه ديويد استارسکي» (استيلر) و «کارآگاه کن «هاچ» هاچينسن» (ويلسن) را کنار هم قرار مي دهد تا از شر هر دو خلاص شود. اين دو تحقيقات خود را درباره ي جنايتي آغاز مي کنند که به ائتلافي از چند دارودسته ي قاچاقچي ا رتباط دارد.
به یک قاتل حرفه ای گفته میشود که پدرش نیز یک خلافکار بوده است و در جریان یک جرم کشته شده است. مافوق هایش به او دروغ میگویند که فردی که پدرش را کشته شناسایی کرده اند و از او میخواهند که او را بکشد ولی در جریان ماموریت متوجه میشود که پدرش زنده است و ....
در نیویورک ، جان مورو دکوراتور داخلی و برد آلن آهنگساز گرگ یک خط مهمانی دارند ، اما برد بیشتر اوقات را با معاشقه با دوست دخترانش مشغول می کند. آنها یکدیگر را نمی شناسند اما جان از بردز متنفر است زیرا وی برای تجارت خود به تلفن احتیاج دارد و نمی تواند از آن استفاده کند....
برنده 1 بار برنده جایزه 7 بار برنده جایزه و 13 بار نامزد دریافت جایزه
"موشت" نوجوانی است که در کشوری با وضعیتی دشوار زندگی می کند. مادرش در حال مرگ است و پدرش از او مراقبت نمی کند. یک شب در میان جنگل او با "آرسن" آشنا می شود. "آرسن" شکارچی دهکده است. او تصور می کند پلیس دهکده را به قتل رسانده است. او تلاش می کند از "ماچته" استفاده کرده و برای خود یک عذر موجه بسازد...
